رمق آخر



+ یه روزایی بود که یه جعبه مدادرنگی 24 رنگ داشتم با یه دفترچه کوچیک سیمی، از سرکار میومدم با همه خستگیم ولی کلی ذوق و عشق میشستم یه شخصیت کارتونی رو میکشیدم و رنگش میکردم. واقعا بهم خوش میگذشت. بعدشم کلی ازش عکس میگرفتم و خوشحال بودم. 

+ حالا همون آدمم با این تفاوت که شاید بیشتر از 200 تا مداد رنگی و چندین و چند مدل مختلف ابزار نقاشی دارم، اما حتا هر شب مداد معمولیمم دستم نمیگیرم که چند تا خط ساده بکشم که برای بهتر شدن تلاش کنم. 

+ این وسط نمیدونم چه اتفاقی افتاد. 

+ کاش دوباره برمیگشتم به همون روزا که یه جعبه مدادرنگی داشتم و یه دفتر. کاشکی برای خریدنشون هزار تا برنامه میچیدم نه اینکه برم توی مغازه و هرچی دلم خواست بردارم بیارم بذارم گوشه کمدم. بدون اینکه حتا پلمپشونو باز کنم. 

+ کاشکی یه کم قدر داشته هامونو میدونستیم .

+ کاشکی که زمان کش میومد و عشق کش میومد، خواستن و تلاش کردن هام کش میومدن. کاشکی خسته نبودم انقدر. کاشکی که تلاشهامو دوبرابر میکردم جای اینکه بشینم و بگم چرا نمیشه، چرا نمیتونم. 



+ دلم لک زده یک جلد کتاب بخونم

+ مهرناز کلیدر میخونه و من با حسرت نگاهش میکنم

+ جمله هامو نقطه نمیگذارم

+ دوست دارم تا میشه نگاه کنم ، تا میشه بشنوم.

+ فکرام زیادن، حس میکنم هر آنْ ممکنه که مغزم کم بیاره و انقدر کش بیاد تا منفجر شه

+ چه دلتنگ بودم برات، قشنگِ مهربونم

+ کاشکی دستام جا داشتن برای نگه داشتن همه قشنگیای دنیا که میخوامشون

+ امشب دلم میخواست همه رو دوست داشته باشم، دلم خواست عاشق آدما بشم.

+ بگو با من بگو از درد و داغت/ بذار مرهم بذارم روی زخمات/ بذار بارونِ اشک ِ من بشوره / غبار ِ غصه هارو از سراپات / بذار سر روی شونه م گریه سَر کن/ ازون شب گریه های تلخ ِ هق هق / بذار باور کنم یه تکیه گاهم/ برای غربت ِ یه مردِ عاشق

+ بگو ای مردِ من ای مردِ عاشق/ کدوم چله ازین کوچه گذر کرد / هنوز باغچه برامون گل نداده/ کدوم پاییز زمستونو خبر کرد


+ فلش بک --> 4 خرداد 94

+ فلش بک --> 23 فروردین 97

+ اینجا، اکنون، حالا 12 شهریور 97 --> اینجانب دانشجوی دانشگاه روزانه هنر تهران، مقطع کارشناسی ارشد، در انتظار 25 سالگی 

+ شهریور معجزه سازِ من. #عشق_ترین

+ هر غیر ممکنی روزی ممکن میشه! فقط باید بخواهی و تلاش کنی. با تمام وجود و گوشت و خونت! 

+ بخواهید و بدست و بیارید. بدست آوردن حالش هزاار برابر قشنگ تر از خواستنه. 

+ خدایم سپاس 



+ دلم برای قدیم تنگ شده. 

+ پنجشنبه بعد از ظهرهای تابستون که بابا میومد خونه و ی رومه همشهری توی دستش، میپریدم و رومه رو از دستش میقاپیدم و از میونش دوچرخه رو برمیداشتم، از اول تا آخرشو میخوندم! شعرایی ک دوسشون داشتم رو مینوشتم یا حفظ میکردم، نقاشیایی که خیلی قشنگ بودن رو میکشیدم! گاهی نامه مینوشتم براشون! چ روزای قشنگ و بی دغدغه ای بودن! 

+ صدای جیرجیرک میاد! عاشق صداشم! عاشق اینکه سکوت محض باشه و صدای جیرجیرک! 

+ دلم دریا میخاد! شبهای دریا. بوی آب و ماهی و صدف! بوی شن و ماسه ها! 

+ دلم برای فروغ خوانی ها م تنگ شده!! وقتی میخوندم و اشک میریختم باهاش! الان اگر بخونم اشک نمیریزم! لذت میبرم!

+ فردا ! فردا روز سرنوشت سازیه! فردا نتیجه یک سال تلاش بی وقفه رو میگیرم! فردا اگر بشه وعده میذارم با خودم! 



 + روزای آخر ماه که میشه، انقدر شل و ول و آویزون میرم سرکار. مدام غر میزنم تو دلم هی میگم کاش سرکار رفتنم مثل مدرسه بود ی دوره 12 ساله یا کمتر ،میگذروندیش بعدش میتونستی تا دلت میخاد بخوابی و استراحت کنی و به چیزایی که دوست داری بپردازی. 

+ تا آخرین روز وضعیت به همین منوال طی میشه. اولین روز ماه بعد به خودم انرژی میدم میگم که خب الان یه روز و یه ماه جدیده و تو وارد یک برهه جدید از زندگیت شدی. بعد که میرسم سر کار، میشینم پشت میز، میرم تو فکر، به خودم میگم الان امروز با دیروز چه فرقی داره؟؟!! جز اینکه یه سری عدد و رقم و اسمهای خودساخته دادیم به روزا ماه ها و باهاشون خودمون رو گول میزنیم! 

+ زندگی یک حالِ ابدیه. گذشته، خاطره ست و آینده، آرزو. 

+ مرگ بر روزمرگی. 


تو کیستی، که من اینگونه بی تو بی تابم؟
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم .
تو چیستی، که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق، سرگشته، روی گردابم!

 

تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید؟
تو را کدام خدا؟
تو از کدام جهان؟
تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟
تو در کدام چمن، همره کدام نسیم؟
تو از کدام سبو؟

 

من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه!
چه کرد با دل من آن نگاه شیرین، آه!
مدام پیش نگاهی، مدام پیش نگاه!
کدام نشاه دویده است از تو در تن من؟

 

که ذره های وجودم تو را که می بینند،
به رقص می آیند،
سرود میخوانند!

 

چه آرزوی محالی است زیستن با تو
مرا همین بگذارند یک سخن با تو:
به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر!

به من بگو که برو در دهان شیر بمیر!

 

بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف!
ستاره ها را از آسمان بیار به زیر؟
ترا به هر چه تو گویی، به دوستی سوگند

هر آنچه خواهی از من بخواه، صبر مخواه.
که صبر، راه درازی به مرگ پیوسته ست!

 

تو آرزوی بلندی و، دست من کوتاه
تو دوردست امیدی و پای من خسته ست.
همه وجود تو مهر است و جان من محروم
چراغ چشم تو سبزست و راه من بسته است.

+ دَرها رو بستم روت تا احساسِ آرامش کنم

+ خسته ام. 

+ دلم گرفته

+ اینجا بازم شد خونه آخرم. 

تو به سخاوت شهره تری تا ما به نیاز. تو به بخشیدن راغب تری تا ما به تکدّی. فقط تویی که سزاوار خواستنی و خواهش. فقط از آستان توست که رواست.

+ خدایا من کجا میرم؟ کجای جاده دلتنگه؟

+ به تاریکی گرفتارم، شبم گم کرده مهتاب ُ.

+ من از تکرار بی زارم.


+ کاش میشد یه سایه از خودت جا بذاری، برای آدمها، وقتی میری دلتنگت بشن. 

+ چرا با تکنولوژی به کاغذها خیانت کردیم؟ مگه به جز یک قلم و یک ورق کاغذ، چیز دیگه ای برای به جا گذاشتن یک اثر از خودمون، نیاز داریم؟

+ یه عالمه امکانات جدید بالای صفحه سفیدِ کپشن اضافه شده، اما من همچنان یه + میذارم و یه جمله مینویسم، نهایتا bold رو انتخاب میکنم و تمام! 

+ گیج موندیم وسط این همه پیشرفتای بیهوده و بیکار افتاده. فقط داریم دور باطل طی میکنیم.

+ شدیم یه مُشت قاضی بی کلاه! 

+ دلتنگ شدم، بی نهایت. 

+ شاید به یُمنِ تِلاوت آیه های جزء 14 گشایشی بشه، بین دلهامون. بینِ این همه فاصله، این همه دلتنگی!

+ کاش میشد و میتونستم و انقدر قوی و جسور بودم که بذارم برم و پُشت کنم به همه چیز.

+ من میخوام یه دسته گل به آب بدم/ آرزوهامو به یه حباب بدم/ سیبی از شاخه حسرت بچینم/ بندازم رو آسمون و تاب بدم/ بندازم رو آسمون و تاب بدم/ گل ایوونه بهاره دلِ من/ یه بیابون لاله زاره دلِ من.

 


+ میگفت باید خماریشو بکشی، یه معتاد وقتی که میخواد ترک کنه، اگه مدام بره و یه پُک بزنه هیچوقت نمیتونه ترک کنه، باید خماریشو بکشه تا بتونه رهاش کنه. درد داره خوبم داره، اما بهای هر چیزی رو باید پرداخت. هرچند سنگین

خماریشو میکشم. غمم زیاده! اما میکشم. پوستم باید کلفت بشه. 

+ چرا مینویسم؟ که یادم بیارم چی شد که بزرگ شدم. 

+ روزای تعطیل رو دوست ندارم. کلافه ام، چیزی گم کرده ام انگار!

(برای میم)


+ کاش میشد یه سایه از خودت جا بذاری، برای آدمها، وقتی میری دلتنگت بشن. 

+ چرا با تکنولوژی به کاغذها خیانت کردیم؟ مگه به جز یک قلم و یک ورق کاغذ، چیز دیگه ای برای به جا گذاشتن یک اثر از خودمون، نیاز داریم؟

+ یه عالمه امکانات جدید بالای صفحه سفیدِ کپشن اضافه شده، اما من همچنان یه + میذارم و یه جمله مینویسم، نهایتا bold رو انتخاب میکنم و تمام! 

+ گیج موندیم وسط این همه پیشرفتای بیهوده و بیکار افتاده. فقط داریم دور باطل طی میکنیم.

+ شدیم یه مُشت قاضی بی کلاه! 

+ دلتنگ شدم، بی نهایت. 

+ شاید به یُمنِ تِلاوت آیه های جزء 14 گشایشی بشه، بین دلهامون. بینِ این همه فاصله، این همه دلتنگی!

+ کاش میشد و میتونستم و انقدر قوی و جسور بودم که بذارم برم و پُشت کنم به همه چیز.

+ من میخوام یه دسته گل به آب بدم/ آرزوهامو به یه حباب بدم/ سیبی از شاخه حسرت بچینم/ بندازم رو آسمون و تاب بدم/ بندازم رو آسمون و تاب بدم/ گل ایوونه بهاره دلِ من/ یه بیابون لاله زاره دلِ من.

 

(برای میم)


+ دَرها رو بستم روت تا احساسِ آرامش کنم

+ خسته ام. 

+ دلم گرفته

+ اینجا بازم شد خونه آخرم. 

تو به سخاوت شهره تری تا ما به نیاز. تو به بخشیدن راغب تری تا ما به تکدّی. فقط تویی که سزاوار خواستنی و خواهش. فقط از آستان توست که رواست.

+ خدایا من کجا میرم؟ کجای جاده دلتنگه؟

+ به تاریکی گرفتارم، شبم گم کرده مهتاب ُ.

+ من از تکرار بی زارم.

 

(برای میم)


تو کیستی، که من اینگونه بی تو بی تابم؟
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم .
تو چیستی، که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق، سرگشته، روی گردابم!

 

تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید؟
تو را کدام خدا؟
تو از کدام جهان؟
تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟
تو در کدام چمن، همره کدام نسیم؟
تو از کدام سبو؟

 

من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه!
چه کرد با دل من آن نگاه شیرین، آه!
مدام پیش نگاهی، مدام پیش نگاه!
کدام نشاه دویده است از تو در تن من؟

 

که ذره های وجودم تو را که می بینند،
به رقص می آیند،
سرود میخوانند!

 

چه آرزوی محالی است زیستن با تو
مرا همین بگذارند یک سخن با تو:
به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر!

به من بگو که برو در دهان شیر بمیر!

 

بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف!
ستاره ها را از آسمان بیار به زیر؟
ترا به هر چه تو گویی، به دوستی سوگند

هر آنچه خواهی از من بخواه، صبر مخواه.
که صبر، راه درازی به مرگ پیوسته ست!

 

تو آرزوی بلندی و، دست من کوتاه
تو دوردست امیدی و پای من خسته ست.
همه وجود تو مهر است و جان من محروم
چراغ چشم تو سبزست و راه من بسته است.
 
(برای میم)

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها